Saturday, May 23, 2009

آيا حضرت محمد رسول خداست


در مورد اين که آيا پيامبر اسلام ، محمد بن عبدلّله واقعاً رسول خداست يا خير شبهات و نقطه نظرهای متفاوتی وجود دارد بيشتر اين شبهات از طرف غير مسلمانان به محمد نسبت داده شده است
ما در اين مقاله بر آنيم که نه بر پايه گفتار غير مسلمانان تا بر اساس و پايه قران و تاريخ های معتبر اسلامی بگوييم آيا محمد رسول و پيام آور خداوند است يا اين که رسالت او کذب است
همانطور که همه مسلمانان شنيده اند و در قران و کتب معتبر اسلامی هم به آن اشاره شده صلح حديبيه از بزرگترين فتوحات اسلام است،فتحی که قران آن را فتح المبين ناميده است
(قران سوره فتح آيه 1-7)
حالا ميخواهيم به تفصيل در مورد اين پيمان و مفاد آن بحث کنيم
سال ششم هجرت پيامبر قصد اين را کرد که به طواف کعبه برود (در آن هنگام هنوز در داخل کعبه بت بود)
پيامبر از مدينه راهی مکه شد
هنگامى كه محمد در بين راه به منطقه‏اى به نام "عسفان" وارد شد، بدو خبر رسيد كه قريش از آمدن آنان مطلع شده و گرد هم آمده‏اند تا مانع ورود آنها به مكه شوند و با سپاهى به فرماندهى خالدبن وليد (كه هنوز اسلام نياورده بود) آماده نبرد با آنان هستند.
وقتى پيامبر از آمادگى قريش براى جنگ آگاه گرديد، فرمود: واى بر قريش، جنگ، آنها را نابود سازد
سپس پيامبر اسلام تصميم گرفت تا عثمان بن عفان را به عنوان فرستاده خود نزد قريش اعزام نمايد تا هدف از آمدن آن حضرت را بدانان ابلاغ كند. عثمان پيام رسول‏ را به قريش رساند، وقتى از ابلاغ پيام خود فراغت يافت به او گفتند: شما اكنون اگر ميل داشته باشى مى‏توانى خانه كعبه را طواف كنى. وى گفت: تا رسول خدا آن را طواف نكند، من طواف نخواهم كرد، لذا او را نزد خود زندانى كردند، خبر قتل عثمان بين مسلمانان شايع شد، وقتى اين خبر به م
حمد رسيد حضرت فرمود: تا با آنان (يعنى‏قريش) نبرد نكنيم اينجا را ترك نخواهيم كرد
مسلمانان مهياى نبرد شدند و در همين آمادگى به سر مى‏بردند كه متوجّه شدند عثمان كشته نشده و ديرى نپاييد كه ناگهان با برگشتن او رو به رو شدند و بدين ترتيب مذاكرات بين طرفين از سر گرفته شد
«سهیل بن عمرو» ، با دستورات مخصوصی از جانب قریش مأمور شد، که غائله را تحت یک قرارداد خاص خاتمه دهد
او چنین گفت: ای محمد مکه حرم و محل عزت ما است .عرب می‏داند، تو با ما جنگ کرده ‏ای
اگر تو با همین حالت وارد مکه شوی،فردا تمام قبائل عرب به فکر تسخیر سرزمین ما می‏افتند، من ترا به خویشاوندی که با ما داری، سوگند می‏دهم و احترامی را که مکه دارد و زادگاه تو است یادآور می‏شوم...وقتی سخن «سهیل» به اینجا رسید، پیامبر کلام او را قطع کرد، و فرمود: منظورتان چیست؟
گفت: نظر سران قریش اینست که امسال از این نقطه به مدینه باز گردید و انجام مراسم عمره را به سال آینده موکول کنید.مسلمانان می‏توانند سال آینده مانند تمام طوائف عرب در مراسم حج شرکت کنند، مشروط بر اینکه بیش از سه روز در مکه نمانند و سلاحی جز سلاح مسافر همراه نداشته باشند
هنگامى كه مذاكرات مقدماتى براى نوشتن و تنظيم صلحنامه ميان محمد و سهيل بن عمرو انجام شد عمر از جا برخاست و به نزد ابو بكر - دوست صميمى خود - آمده و با ناراحتى از او پرسيد: مگر اين مرد پيغمبر خدا نيست؟
ابو بكر گفت: چرا!
عمر گفت: مگر ما مسلمان نيستيم؟
ابو بكر گفت: چرا.
عمر گفت: مگر اينها مشرك نيستند؟
ابو بكر گفت: چرا.
عمر گفت: پس با اين وضع چرا ما زير بار ذلت‏برويم و خوارى را براى خود بخريم؟
قال عمر بن خطاب ماشککت فی نبوه محمد قط کشکی یوم الحدیبه: عمربن خطاب گفت من هرگز شک نکرده بودم در نبوت و پیامبری محمد مانند شکی که در روز حدیبیه کردم*
پس از اين که عمر از نوشتن امتناع ورزيد محمد از علی خواست که پيمان صلح را بنويسد
پیامبر به علی گفت بنویس:
«بسم الله الرحمن الرحیم» و علی نوشت
سهیل گفت: من با این جمله آشنائی ندارم و «رحمان» و «رحیم» را نمی‏شناسم (مشخص است که سهیل فقط رحمن و رحیم را نمیشناسد و الله را میشناخت چون الله بتی بود در کعبه)
بنویس باسمک اللهم.یعنی به نام خدایان (نه فقط بت الله بلکه تمام بتهای داخل کعبه)
پیامبر موافقت کرد به ترتیبی که سهیل می‏گوید، نوشته شود و علی نیز آن را نوشت.سپس پیامبر به علی دستور داد که بنویسد:
هذا ما صالح علیه محمد رسول الله: یعنی این پیمانی است که محمد، پیامبر خدا با سهیل نماینده قریش بست
سهیل گفت: ما رسالت و نبوت ترا به رسمیت نمی‏شناسیم.اگر معترف به رسالت و نبوت تو بودیم، هرگز با تو از در جنگ وارد نمی‏شدیم باید نام خود و پدرت را بنویسی و این لقب را از متن پیمان برداری در این نقطه، برخی از مسلمانان راضی نبودند که پیامبر تا این حد تسلیم خواسته سهیل شود.ولی محمد خواسته سهیل را پذیرفت و به علی دستور داد که لفظ «رسول الله» را پاک کند.

دراین لحظه علی گفت: مرا یارای چنین جسارت نیست، که رسالت و نبوت ترا از پهلوی نام مبارکت محو کنم.پیامبر از علی خواست که انگشت او را روی آن بگذارد تا او شخصا آن را پاک کند و علی انگشت پیامبر را روی آن لفظ گذارد و پیامبر لقب «رسول الله» را پاک نمود
متن پيمان حديبيه:
1 ـ قریش و مسلمانان متعهد می‏شوند که مدت ده سال جنگ و تجاوز را بر ضد یکدیگر ترک کنند
2 ـ اگر یکی از افراد قریش بدون اذن بزرگتر خود از مکه فرار کند و اسلام آورد، و به مسلمانان بپیوندد، محمد باید او را به سوی قریش بازگرداند، ولی اگرفردی از مسلمانان به سوی قریش بگریزد، قریش موظف نیست آن را به مسلمانان تحویل بدهد.
3 -مسلمانان و قریش می‏توانند با هر قبیله‏ای که خواستند پیمان برقرار کنند.

4-
محمد و یاران او امسال از همین نقطه به مدینه باز می‏گردند، ولی در سالهای آینده می‏توانند آزادانه، آهنگ مکه نموده و بتخانه کعبه را زیارت کنند، مشروط بر اینکه سه روز بیشتر در مکه توقف ننمایند، و سلاحی جز سلاح مسافر، که همان شمشیر است همراه نداشته باشند.
5-
مسلمانان مقیم مکه، به موجب این پیمان می‏توانند آزادانه الله و یا هر بت دیگررا پرستش کنند، و قریش حق ندارد آنها را آزار دهد، و یا مجبور کند که از آئین خود برگردند و یا آئین آنها را مسخره نماید.
6-
امضاءکنندگان متعهد می‏شوند که اموال یکدیگر را محترم بشمارند و از کاروانهای هم دزدی نکنند
7-
مسلمانانی که در زمان تعیین شده از مدینه وارد مکه می‏شوند، مال و جان آنها محترم است
این متن پیمان صلح حدیبیه است و ما آنها را از مدارک گوناگونی جمع‏آوری کردیم که به برخی از آنها در ذیل اشاره میشود.پیمان با مواد یاد شده در دو نسخه تنظیم گردید.سپس گروهی از شخصیتهای قریش و اسلام، پیمان را گواهی کرده، یک نسخه به «سهیل» و نسخه دیگر به محمد داده شد.**
همانطور که همه شما عزيزان ديديد حضرت محمد خود به صراحت اقرار کرد که رسول خدا نيست و رسالتش از جانب خداوند نيست
اين گفته خود محمد بود نه دشمنان و يا غير مسلمنان
عده ايی از مفسران قران در اين مورد گفته اند که حضرت محمد برای منافع اسلام اين دروغ را گفته و به اصطلاح اسلامی "تقيه" کرده
در جواب اين مفسران بايد گفت ، آيا اين الّله اين اندازه قدرت،جسارت و غيرت نداشت که بتواند از حيثيت خود و رسولش در برابر عده کمی عرب باديه نشين دفاع کند
پس اگر الّله نتوانست از اين عده کم مراقبت کند چطور ميتواند از يک ميليارد مسلمان دفاع کند
جواب اين سؤال را بايد در وضع کشورهای اسلامی جستجو کنيد
در خاتمه بی مناسبت نيست که نگاهی به کتاب مقدس بيندازيم
ساعاتی پيش از اينکه عيسی مسيح را به صليب بکشند او را نزد پيلاطوس،فرماندار رومی آن ناحيه آوردند که از او بازجويی کند که آيا او مسيح است يا خير
فرماندار رومی،پيلاطوس،از عيسی پرسيد:
آيا تو مسيح مو عود هستی؟
عيسی جواب داد همين طور است که ميگويی
(انجيل مقدس متی،باب 27 آيه 11)
ديديد که عيسی با صراحت و اقتدار کامل خود را به عنوان مسيح معرفی کرد وا با اين کار شجاعانه بر روی صليب جان خود را فدای گناهان بشر کرد
حال قضاوت با خودتان که آيا محمد، پيامبر حقيقی است يا...

_________________________________________
منابع:
*صحیح ابن حبان ج11 صفحه 224
**
1 «مجمع البیان» ، ج 9/ .126
2«بحار» ، ج 20/ .330
3«تاریخ طبری» ، ج 278.2/ 279
4«تاریخ طبری» ، ج 2/ .276
5«سیره ابن هشام» ، ج 2/ 316
6«مغازی واقدی» ، ج 624/2
7«سیره حلبی» ، ج 12/3

Friday, May 15, 2009

پاینده باد اسرائیل





پاینده باد سرزمین و قوم برگزیده خداوند، " یهُوَه " ، اسرائیل. 


Monday, May 11, 2009

اسامی دیگر قرآن


تازينامه
نجاست نامه
اصول و مبانی تروريسم
مقدمه ايی بر زن ستيزی
مروج الحماقه
سکس،مرگ، حماقت
تراوشات فکری يک بچه باز
چگونه زنان زياد داشته باشيم
خاطرات يک ديوانه
مطالعاتی بر بيماريهای اجتمايی
نخوانده قبولش ميکنيد
کارهايی که نبايد کرد
شوخی های عربی
مبانی تخدير مغز
احسن الا راجيف
چرا ما پيشرفت نميکنيم
دزدی ادبی از کتابهای قديمی
101 راه برای قتل
واژه های روانپريشی
راهنمای حملات استشهادی
چطور جهان سومی بمانيم
من ميخواهم وحشی بمانم
آموزش بت سازی