Thursday, September 17, 2009

قدس برای اسلام يا يهود

تصوير خيمه عبادت اسرائيليان در حدود 3600 سال پيش

هر ساله ، در آخرين جمعه ماه رمضان ، مسلمانان ايران و بعضی نقاط جهان ، در تظاهراتی خواستار آزادی قدس از دست اسرائيل می باشند
مسلمانان ، اسرئيل را غاصب قدس می خوانند و خواستار آن هستند که به اصطلاح خودشان ، قدس را باز پس بگيرند !
آيا واقعاً قدس متعلق به مسلمين است که داعيه آزادی آن را دارند ؟
برای روشن شدن موضوع بهتر است نگاهی به تاريخ يهود (تورات) و اسلام (قران) بياندازيم
در کتاب مقدس ، در تورات می خوانيم

يهوه ، خدای اسرئيل به بنده خود موسی امر فرمود که :
بنی اسرائيل ، بايد خيمه مقدسی برايم بسازند تا در ميان ايشان ساکن شوم.اين خيمه و تمام لوازم آن را عيناً مطابق طرحی که به تو نشان می دهم بساز.
تورات مقدس ، خروج ، 25:8

اين فرمان در حدود 3700 سال پيش (1600 قبل از ميلاد مسيح) توسط خداوند به موسی و قوم اسرائيل داده شد

در همان کتاب خروج می خوانيم:

سپس ايشان قسمتهای ساخته شده خيمه و همه لوازم آن را پيش موسی آوردند
تکمه ها ، چوب بست خيمه ، پشت بندها ، ستونها ، پايه ها ، پوشش از پوست سرخ شده قوچ و پوشش از پوست خز ، پرده حايل بين قدس و قدس الاقداس ، صندوق عهد و ده فرمان خدا که در آن بود و چوبهای حامل آن ، تخت رحمت ، ميز و تمام وسايل آن ، نان مقدس ، چراغدان طلای خالص با چراغها ، روغن وهمه لوازم آن ، قربانگاه طلايی ، روغن تدهين و بخور معطر ، پرده در ورودی خيمه ، قربانگاه مفرغی با منقل مشبک مفرغی و چوبهای حامل و ساير لوازم آن ، حوض و پايه اش ، پرده های دور حياط با ستونها و پايه های آنها ، پرده در ورودی حياط ، طنابها و ميخهای خيمه ، و تمام ابزارهايی که در ساختن خيمه بکار می رفت
آنها همچنين لباس های بافته شده برای خدمت در قدس ، يعنی لباس های مقدس هارون کاهن و پسرانش را از نظر موسی ، گذراندند
به اين ترتيب بنی اسرئيل تمام دستورات خداوند را که برای ساختن خيمه به موسی داده بود ، به کار بستند
موسی تمام کارهای انجام شده را ملاحظه کرد و به خاطر آن ، قوم را برکت داد ، چون همه چيز مطابق دستور خداوند ساخته شده بود
تورات مقدس ، خروج : 39

همانطور که ملاحظه کرديد قدس را به صورت خيمه ، برای عبادت خداوند ، اسرائيليان ساختند
480 سال پس از خروج بنی اسرائيل از مصر ، توسط خداوند ، و در سال چهارم سلطنت سليمان ، پادشاه اسرائيل ، بنای خانه خداوند در اورشليم (بيت المقدس) شروع شد و هفت سال به طول انجاميد

در کتاب مقدس نوشته شده است :

خداوند به سليمان گفت :
"اگر هر چه به تو می گويم انجام دهی و از تمام احکام و دستورات من اطاعت کنی ، آنگاه آنچه را که به پدرت داوود قول دادم ، بجا خواهم آورد و در ميان قوم اسرائيل در اين خانه [قدس] ساکن می شوم و هرگز ايشان را ترک نمی کنم"
کتاب مقدس ؛ اول پادشاهان 6:11
در کتاب مقدس هزاران آيه ديگر وجود دارد که اشاره به ساختن قدس توسط قوم اسرئيل می کند
حال بهتر است برای درک بهتر موضوع نگاهی به قران و تاريخ اسلام بياندازيم
در سال دوم هجرت پيامبر اسلام ، محمد ، از مکه به مدينه قبله مسلمانان از قدس به سوی کعبه تغيير جهت داد
علي بن ابراهيم از امام صادق نقل مي‌كند؛ پس از اينكه پيامبر سيزده سال در مكه و هفت ماه در مدينه به سوي بيت المقدس نماز خواند، او را بسوي كعبه متوجه كرد و علت اين امر اين بود كه يهود پيغمبر اسلام ، را سرزنش مي‌كردند و مي‌گفتند تو تابع ما هستي و به سوي قبله ما نماز مي‌گذاري. رسول اكرم از اين سرزنش‌ها سخت غمگين مي‌شود و منتظر فرمان الّله در اين زمينه بود. در هنگام نماز ظهر در مسجد"بني‌ سالم" در حاليكه دو ركعت نماز ظهر خوانده بود، جبرئيل نازل گرديد و بازوهاي آن حضرت را گرفت و او را به سوي كعبه برگردانيد و اين آيه را آورد ;

«قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»
ترجمه آيه;
« نگاه‌هاي منتظر تو را به سوي آسمان مي‌بينیم. اكنون تو را به سوي قبله‌اي كه از آن خشنود باشي، باز مي‌گردانيم. روي خود را به جانب مسجدالحرام كن! هر جا باشيد روي خود را به جانب آن بگردانيد و كساني كه كتاب آسماني به آن‌ها داده شده به خوبي مي‌دانند اين فرمان حقي است از ناحيۀ پروردگارشان صادر شده و الّله از اعمال آن‌ها غافل نيست»
قران سوره بقره آيه 144

قابل ذکر است که هنگامی که محمد روی خود را به سوی کعبه چرخاند ، هنوز مکه در دست بت پرستان بود و در داخل کعبه هم پر از بت بود
اين به اين معنی است که محمد ، پيامبر اسلام از سال دوم هجری تا چند سال بعد رو به جايی سجده می کرد که که در آن بت بود
در اين جا توجه شما را به چند نکته جلب می کنيم
1)اگر يهوديان مدينه به محمد اعتراض نميکردند ،آيا قبله از اورشليم به مکه تغيير نميکرد؟
2)آيا خدا تصميم خود را پس از هزاران سال ، و فقط برای اعتراض گروه اندکی در مدينه عوض کرد؟
3)آيا خدای اسلام اين قدر شهامت و قدرت ندارد که از پيامبرش دفاع کند و او مجبور به تسليم خواست گروه اندکی نشود؟
4)اگر قدس متعلق به مسلمانان بود ، پس چرا محمد تسليم خواست يهوديان شد؟
5)در قران آمده است که 40 سال قبل از تولد محمد رسول اسلام ، شخصی با نام ابرهه به مکه حمله کرد و قصد خرابی کعبه را داشت
در آن هنگام به فرمان الّله پرندگانی که در منقار آنها سنگ کوچکی بود در آسمان ظاهر شده و آن سنگ ها را با سر ابرهه و لشکرش ريختند و همه آنها هلاک شدند
اگر اين داستان قران درست باشد ، پس خانه الّله قبل از تولد محمد کعبه بوده ، پس چرا پيامبر اسلام 15 سال رو به اورشليم نماز ميخوانده است؟
آيا محمد ، پيامبر اسلام از اين داستان بی اطلاع بود؟

همانطور که ملاحظه کرديد قدس در اورشليم از ابتدا متعلق به اسرائيل بود و در حال حاضر نتنها اشغال نيست بلکه در دست صاحبان اصلی آن ، اسرائيليان می باشد

به اميد روزی که ايران هم در دست صاحبان اصلی آن باشد

Wednesday, August 12, 2009

Tuesday, June 23, 2009

از بابک خرمدين تا ندا صالحی



اسلام يک بار ديگر از پشت چهره به ظاهر مقدس خود بيرون آمد و باطن کثيف و متعفن خود را در ايران نشان داد
بيش از 1400 سال است که سرزمين ايران که مهد بزرگانی مانند کوروش،که بنيانگذار اولين منشور حقوق بشر در جهان است ،در زير انديشه متعفنی که بوی لاش آن مدتهاست در جهان پيچيده، اسير و در بند است
اما در اين سالها کسانی بودند که زير بار اين انديشه اهريمنی نرفتند و توانستند با خون خود عزت ايران و نام بزرگان آن را زنده نگاه دارند

اين ايرانيان غيور که باعث افتخار و مباهات اين سرزمين هستند توسط تازيان وحشی در صدر اسلام جان خود را از دست دادند
ايرانيان بسياری که شايد نام همه آنان را ما ندانيم ، اما به يقين خاک ايران ، خون اين ايرانيان را در سينه خود حفظ کرده و اين خونها که به ناحق توسط اهريمنان اسلامی و مزدوران آنها ريخته شده به سوی خداوند فرياد ميزند
از بابک خرمدين که تازيان مسلمان پوست او را در ملأ عام کندند تا کسروی که قران را رسوا کرده بود تا کسانی که کلام خداوند حقيقی را به گوش ايرانيان ميرساندند ، کسانی که از جان خود گذشتند تا ديگران را به نور حقيقت روشن کنند
از مهدی ديباج که توسط پاسداران مسلمان به شهادت رسيد تا کشيشانی که توسط حکومت الّله بر روی زمين تکه تکه شدند و هزاران هزار بيگناه ديگر
و امروز در ايران اين اسلام است که نفس های آخر خود را ميکشد و به هر دری ميزند تا شايد بتواند يک روز بيشتر خون افراد بيگناه را بخورد
جوانانی که امروز در ايران زمين به دست حرامزاده های اسلامی که بازماندگان همان تازيان بيابانگرد وحشی هستند به خاک و خون کشيده ميشوند
جوانانی که جرم آنها فقط طمع پدران آنها برای دريافت پول نفت از سيد حرامزاده و دروغگويی به نام ر
وح الّله خمينی بود
دين فروشانی که مرگ را به ملت ايران عرضه کردند و با انواع دسيسه ها مانند اعتياد ، قصد در به انحراف کشيدن و نابودی جوانان ايران زمين داشتند
اما اين مزدوران شيطان از اين غافل بودند که اين سرزمين ، سرزمينی است که يهوه خدای بزرگ از آن و اولين پادشاه آن کوروش به نام ياد کرده و اين سرزمين و مردم آن مورد لطف خداوند بزرگ است
و امروز تمام جهانيان ديدند جوانانی که شايد تا ديروز همه فکر ميکردند اميدی به آنها نيست ، بار ديگر به مانند تمام شهيدان ايران بيدار شدند و اين بار نه يک نفر در ميآن اکثريت بلکه اکثريتی در ميآن اندکی مزدور
خون کسانی که امروز بر روی خاک پاک ايران ميريزد ادامه همان راهی است که از بابک شروع و امروز به ندا ختم شده
ندا دختر جوانی که به مانند ديگر کسانی که جانشان را در راه آزادی ايران دادند ، جرمشان اين بود که گفتند ما حقيقت را ميخواهيم و از دروغ و تقلب بيزاريم

بر همه ايرانيان غيور و وطن پرست است که امروز با هر کاری که از دستشان بر می آيد ، از اعتصاب و نرفتن بر سر کارهای خود تا نوشتن شعار بر روی ديوارها و شعار دادن بر بامهای منازل و هر طريقی که ضربه به حکومت اسلامی و اموال آن ميزند ، دست مزدوران و حرامزاده های پس مانده از اسلام را از سرزمين پاک ايران قطع و آنها را به زباله دان تاريخ بسپارند
خداوندا ، به نام فرزند عزيز خود عيسی مسيح ، ايران را برای هميشه از شر اسلام نجات بده ، که اين نجات را سالها قبل در کلامت قول داده بودی
آمين
پاينده ايران

فرياد مردم ايران برای رهايی از چنگال اهريمن


Saturday, May 23, 2009

آيا حضرت محمد رسول خداست


در مورد اين که آيا پيامبر اسلام ، محمد بن عبدلّله واقعاً رسول خداست يا خير شبهات و نقطه نظرهای متفاوتی وجود دارد بيشتر اين شبهات از طرف غير مسلمانان به محمد نسبت داده شده است
ما در اين مقاله بر آنيم که نه بر پايه گفتار غير مسلمانان تا بر اساس و پايه قران و تاريخ های معتبر اسلامی بگوييم آيا محمد رسول و پيام آور خداوند است يا اين که رسالت او کذب است
همانطور که همه مسلمانان شنيده اند و در قران و کتب معتبر اسلامی هم به آن اشاره شده صلح حديبيه از بزرگترين فتوحات اسلام است،فتحی که قران آن را فتح المبين ناميده است
(قران سوره فتح آيه 1-7)
حالا ميخواهيم به تفصيل در مورد اين پيمان و مفاد آن بحث کنيم
سال ششم هجرت پيامبر قصد اين را کرد که به طواف کعبه برود (در آن هنگام هنوز در داخل کعبه بت بود)
پيامبر از مدينه راهی مکه شد
هنگامى كه محمد در بين راه به منطقه‏اى به نام "عسفان" وارد شد، بدو خبر رسيد كه قريش از آمدن آنان مطلع شده و گرد هم آمده‏اند تا مانع ورود آنها به مكه شوند و با سپاهى به فرماندهى خالدبن وليد (كه هنوز اسلام نياورده بود) آماده نبرد با آنان هستند.
وقتى پيامبر از آمادگى قريش براى جنگ آگاه گرديد، فرمود: واى بر قريش، جنگ، آنها را نابود سازد
سپس پيامبر اسلام تصميم گرفت تا عثمان بن عفان را به عنوان فرستاده خود نزد قريش اعزام نمايد تا هدف از آمدن آن حضرت را بدانان ابلاغ كند. عثمان پيام رسول‏ را به قريش رساند، وقتى از ابلاغ پيام خود فراغت يافت به او گفتند: شما اكنون اگر ميل داشته باشى مى‏توانى خانه كعبه را طواف كنى. وى گفت: تا رسول خدا آن را طواف نكند، من طواف نخواهم كرد، لذا او را نزد خود زندانى كردند، خبر قتل عثمان بين مسلمانان شايع شد، وقتى اين خبر به م
حمد رسيد حضرت فرمود: تا با آنان (يعنى‏قريش) نبرد نكنيم اينجا را ترك نخواهيم كرد
مسلمانان مهياى نبرد شدند و در همين آمادگى به سر مى‏بردند كه متوجّه شدند عثمان كشته نشده و ديرى نپاييد كه ناگهان با برگشتن او رو به رو شدند و بدين ترتيب مذاكرات بين طرفين از سر گرفته شد
«سهیل بن عمرو» ، با دستورات مخصوصی از جانب قریش مأمور شد، که غائله را تحت یک قرارداد خاص خاتمه دهد
او چنین گفت: ای محمد مکه حرم و محل عزت ما است .عرب می‏داند، تو با ما جنگ کرده ‏ای
اگر تو با همین حالت وارد مکه شوی،فردا تمام قبائل عرب به فکر تسخیر سرزمین ما می‏افتند، من ترا به خویشاوندی که با ما داری، سوگند می‏دهم و احترامی را که مکه دارد و زادگاه تو است یادآور می‏شوم...وقتی سخن «سهیل» به اینجا رسید، پیامبر کلام او را قطع کرد، و فرمود: منظورتان چیست؟
گفت: نظر سران قریش اینست که امسال از این نقطه به مدینه باز گردید و انجام مراسم عمره را به سال آینده موکول کنید.مسلمانان می‏توانند سال آینده مانند تمام طوائف عرب در مراسم حج شرکت کنند، مشروط بر اینکه بیش از سه روز در مکه نمانند و سلاحی جز سلاح مسافر همراه نداشته باشند
هنگامى كه مذاكرات مقدماتى براى نوشتن و تنظيم صلحنامه ميان محمد و سهيل بن عمرو انجام شد عمر از جا برخاست و به نزد ابو بكر - دوست صميمى خود - آمده و با ناراحتى از او پرسيد: مگر اين مرد پيغمبر خدا نيست؟
ابو بكر گفت: چرا!
عمر گفت: مگر ما مسلمان نيستيم؟
ابو بكر گفت: چرا.
عمر گفت: مگر اينها مشرك نيستند؟
ابو بكر گفت: چرا.
عمر گفت: پس با اين وضع چرا ما زير بار ذلت‏برويم و خوارى را براى خود بخريم؟
قال عمر بن خطاب ماشککت فی نبوه محمد قط کشکی یوم الحدیبه: عمربن خطاب گفت من هرگز شک نکرده بودم در نبوت و پیامبری محمد مانند شکی که در روز حدیبیه کردم*
پس از اين که عمر از نوشتن امتناع ورزيد محمد از علی خواست که پيمان صلح را بنويسد
پیامبر به علی گفت بنویس:
«بسم الله الرحمن الرحیم» و علی نوشت
سهیل گفت: من با این جمله آشنائی ندارم و «رحمان» و «رحیم» را نمی‏شناسم (مشخص است که سهیل فقط رحمن و رحیم را نمیشناسد و الله را میشناخت چون الله بتی بود در کعبه)
بنویس باسمک اللهم.یعنی به نام خدایان (نه فقط بت الله بلکه تمام بتهای داخل کعبه)
پیامبر موافقت کرد به ترتیبی که سهیل می‏گوید، نوشته شود و علی نیز آن را نوشت.سپس پیامبر به علی دستور داد که بنویسد:
هذا ما صالح علیه محمد رسول الله: یعنی این پیمانی است که محمد، پیامبر خدا با سهیل نماینده قریش بست
سهیل گفت: ما رسالت و نبوت ترا به رسمیت نمی‏شناسیم.اگر معترف به رسالت و نبوت تو بودیم، هرگز با تو از در جنگ وارد نمی‏شدیم باید نام خود و پدرت را بنویسی و این لقب را از متن پیمان برداری در این نقطه، برخی از مسلمانان راضی نبودند که پیامبر تا این حد تسلیم خواسته سهیل شود.ولی محمد خواسته سهیل را پذیرفت و به علی دستور داد که لفظ «رسول الله» را پاک کند.

دراین لحظه علی گفت: مرا یارای چنین جسارت نیست، که رسالت و نبوت ترا از پهلوی نام مبارکت محو کنم.پیامبر از علی خواست که انگشت او را روی آن بگذارد تا او شخصا آن را پاک کند و علی انگشت پیامبر را روی آن لفظ گذارد و پیامبر لقب «رسول الله» را پاک نمود
متن پيمان حديبيه:
1 ـ قریش و مسلمانان متعهد می‏شوند که مدت ده سال جنگ و تجاوز را بر ضد یکدیگر ترک کنند
2 ـ اگر یکی از افراد قریش بدون اذن بزرگتر خود از مکه فرار کند و اسلام آورد، و به مسلمانان بپیوندد، محمد باید او را به سوی قریش بازگرداند، ولی اگرفردی از مسلمانان به سوی قریش بگریزد، قریش موظف نیست آن را به مسلمانان تحویل بدهد.
3 -مسلمانان و قریش می‏توانند با هر قبیله‏ای که خواستند پیمان برقرار کنند.

4-
محمد و یاران او امسال از همین نقطه به مدینه باز می‏گردند، ولی در سالهای آینده می‏توانند آزادانه، آهنگ مکه نموده و بتخانه کعبه را زیارت کنند، مشروط بر اینکه سه روز بیشتر در مکه توقف ننمایند، و سلاحی جز سلاح مسافر، که همان شمشیر است همراه نداشته باشند.
5-
مسلمانان مقیم مکه، به موجب این پیمان می‏توانند آزادانه الله و یا هر بت دیگررا پرستش کنند، و قریش حق ندارد آنها را آزار دهد، و یا مجبور کند که از آئین خود برگردند و یا آئین آنها را مسخره نماید.
6-
امضاءکنندگان متعهد می‏شوند که اموال یکدیگر را محترم بشمارند و از کاروانهای هم دزدی نکنند
7-
مسلمانانی که در زمان تعیین شده از مدینه وارد مکه می‏شوند، مال و جان آنها محترم است
این متن پیمان صلح حدیبیه است و ما آنها را از مدارک گوناگونی جمع‏آوری کردیم که به برخی از آنها در ذیل اشاره میشود.پیمان با مواد یاد شده در دو نسخه تنظیم گردید.سپس گروهی از شخصیتهای قریش و اسلام، پیمان را گواهی کرده، یک نسخه به «سهیل» و نسخه دیگر به محمد داده شد.**
همانطور که همه شما عزيزان ديديد حضرت محمد خود به صراحت اقرار کرد که رسول خدا نيست و رسالتش از جانب خداوند نيست
اين گفته خود محمد بود نه دشمنان و يا غير مسلمنان
عده ايی از مفسران قران در اين مورد گفته اند که حضرت محمد برای منافع اسلام اين دروغ را گفته و به اصطلاح اسلامی "تقيه" کرده
در جواب اين مفسران بايد گفت ، آيا اين الّله اين اندازه قدرت،جسارت و غيرت نداشت که بتواند از حيثيت خود و رسولش در برابر عده کمی عرب باديه نشين دفاع کند
پس اگر الّله نتوانست از اين عده کم مراقبت کند چطور ميتواند از يک ميليارد مسلمان دفاع کند
جواب اين سؤال را بايد در وضع کشورهای اسلامی جستجو کنيد
در خاتمه بی مناسبت نيست که نگاهی به کتاب مقدس بيندازيم
ساعاتی پيش از اينکه عيسی مسيح را به صليب بکشند او را نزد پيلاطوس،فرماندار رومی آن ناحيه آوردند که از او بازجويی کند که آيا او مسيح است يا خير
فرماندار رومی،پيلاطوس،از عيسی پرسيد:
آيا تو مسيح مو عود هستی؟
عيسی جواب داد همين طور است که ميگويی
(انجيل مقدس متی،باب 27 آيه 11)
ديديد که عيسی با صراحت و اقتدار کامل خود را به عنوان مسيح معرفی کرد وا با اين کار شجاعانه بر روی صليب جان خود را فدای گناهان بشر کرد
حال قضاوت با خودتان که آيا محمد، پيامبر حقيقی است يا...

_________________________________________
منابع:
*صحیح ابن حبان ج11 صفحه 224
**
1 «مجمع البیان» ، ج 9/ .126
2«بحار» ، ج 20/ .330
3«تاریخ طبری» ، ج 278.2/ 279
4«تاریخ طبری» ، ج 2/ .276
5«سیره ابن هشام» ، ج 2/ 316
6«مغازی واقدی» ، ج 624/2
7«سیره حلبی» ، ج 12/3

Friday, May 15, 2009

پاینده باد اسرائیل





پاینده باد سرزمین و قوم برگزیده خداوند، " یهُوَه " ، اسرائیل. 


Monday, May 11, 2009

اسامی دیگر قرآن


تازينامه
نجاست نامه
اصول و مبانی تروريسم
مقدمه ايی بر زن ستيزی
مروج الحماقه
سکس،مرگ، حماقت
تراوشات فکری يک بچه باز
چگونه زنان زياد داشته باشيم
خاطرات يک ديوانه
مطالعاتی بر بيماريهای اجتمايی
نخوانده قبولش ميکنيد
کارهايی که نبايد کرد
شوخی های عربی
مبانی تخدير مغز
احسن الا راجيف
چرا ما پيشرفت نميکنيم
دزدی ادبی از کتابهای قديمی
101 راه برای قتل
واژه های روانپريشی
راهنمای حملات استشهادی
چطور جهان سومی بمانيم
من ميخواهم وحشی بمانم
آموزش بت سازی

Saturday, April 25, 2009

حضرت محمد در کتاب مقدس !


سپس شيطان که ايشان را فريب داده بود به درياچه آتش افکنده خواهد شد
درياچه آتش همان جايی است که با گوگرد ميسوزد و آن جاندار خبيث و پيامبر دروغين او شبانه روز تا ابد در آنجا عذاب ميکشند


انجيل مقدس؛مکاشفه،باب20 -آيه10


Sunday, April 12, 2009

دین یا ادیان؛ کدام درست است؟

آيا به راستی همه اديان خدا را قبول دارند و پرستش ميکنند؟
شايد به ظاهر جواب مثبت باشه ولی اگر به درون اين به اصطلاح اديان نگاهی ژرف بياندازيم متوجه ميشويم که همه آنها نتنها خدا را قبول ندارند بلکه دشمن خدا هم هستند
حالا سؤالی که پيش ميآيد اين است که دين حقيقی را از کجا بايد شناخت
جواب اين سؤال در کتاب مقدس نهفته است
همانطور که همه ميدانند و حتی در کاوشهای باستان شناسی هم تأييد شده تورات از قديمترين کتابهای موجود ميباشد
در تورات خداوند خدای اسرائيل به موسی فرموده است که به مردم اصولی را که به ده فرمان مشهور است بگويد
من در اينجا چند مورد از ده فرمان و قسمتهای دیگر کتاب مقدس را ذکر ميکنم
_تنها خدای حقيقی(خدای اسرائيل) را پرستش کن و از پرستش بتها که ساخته دست بشر است دوری کن
_به پدر و مادرت احترام بگذار و با بزرگترها با احترام رفتار کن
_دروغ نگو
_زنا نکن
_به مال و دارايی ديگران چشم طمع نداشته باش
_با ديگران همانطور رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند
_و هزاران دستور انسان ساز ديگر که در آينده به آنها ميپردازم
حالا ميرويم يکی از اين اديان که به ظاهر خيلی ادعای خدا پرستی ميکند و همه را کافر و نجس ميخواند را مورد بحث قرار ميدهيم
در کتاب مقدس نوشته تنها يک خدا را پرستش کن و آن يهوه خدای اسرائيل است
پيامبر اسلام 13 سال رو به اورشليم نماز ميخواند و بعد از آن تغيير جهت داده و رو به مکه نماز خواند
در حالی که در آن زمان در داخل کعبه هنوز بت بود!
در کتاب مقدس نوشته به بزگترها احترام بگذار در حالی که در قران يک سوره به لعنت ابولهب عموی محمّد پرداخته و از خدا ميخواهد دستش قطع شود" قران سوره 111(لهب)"
در کتاب مقدس نوشته زنا نکن اما حضرت محمد از بزگترين زنا کارن تاريخ بشريت است زنا کاری که حتی به کودکان کم سن و سال هم رحم نميکرد و به اسم خدا آنها را صیغه کرده و به آنها تجاوز می کرد
در کتاب مقدس نوشته به اموال ديگران چشم نداشته باش اما پيامبر اسلام از بزگترين دزدان آن روزگار بوده ودزدی های او در مدینه از یهودیان و غصب شهر فدک و راهزنی های او در شهرهای دیگر صحرای عربستان به حدی آشکار بود که حتی سوره ای در قرآن در این باره داریم" قرآن سوره 8(انفال) آیه 1 "
و سرانجام در آرزوی دزدی از ممالک دیگر از جمله ایران مرد
در کتاب مقدس نوشته دروغ نگو اما حضرت محمد وقتی در نزديکی مکه به محاصره لشکر ابو سفيان در آمده بود در پيمانی به نام حديبيه به خواست نماينده ابو سفيان از ترس جانش از پيامبريش گذشت و گفت هيچ کسی نيست به جز فرزند عبد الّله
در کتاب مقدس نوشته شده با ديگران به محبت رفتار کن اما حضرت محمد هر کس را که با او نبود به قتل ميرساند و کسانی را که قدرت کشتن نداشت با نفرين يا تهمت و مورد آزار قرار ميداد
در نوشتارهای بعدی بيشتر به اين ميپردازم که ريشه اديان کاذب از کجاست و دین حقیقی فقط یک دین است

Wednesday, April 8, 2009

حدیثی از امام حسین

ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید گرفت و با ظلت به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
(حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس
قمی، صفحه ۱۶۴)
جای بسی تأسف است که ما ایرانیان برای این عرب وحشی بر سر و سینه خود میزنیم واز کسی که سالها پیش به دست اقوام خود به هلاکت رسید تقاضای شفاعت داریم!

Friday, April 3, 2009

فیلم فتنه

اخطار: دیدن این فیلم برای افراد زیر 16 سال توصیه نمیشود

فیلم فتنه ساخت گرد وایدلرز با زیر نویس فارسی
امیدوارم با دیدن این فیلم به بخش کوچکی از ماهیت ضد بشری اسلام پی ببرید

Saturday, March 28, 2009

الله بت یا خدا؟

بت پرستی نکنید
به خوبی می دانیم که کعبه، جایگاه بت های اعراب مکه بود و تازیان هنگامی که طواف کعبه می کردند برای پرستش بت ها بود این یکی از رسوم دوران جاهلیت اعراب بود که دقیقا همین رسم وارد اسلام شد
سه بُت بزرگ در خانه کعبه، العُزی (عُزا) و اللات (لات) و المنات (منات) نام داشتند که هم اکنون بت اللات در گوشه ای از دیوار خانه ی کعبه بصورت سنگ سیاه (حجر الاسود) جای گرفته است. پدر محمد بت اللات (یا الله) را می پرستیده و همانگونه که از نامش پیداست، عبدالله یعنی بنده ی بت الله و پیشتر بصورت عبداالات بوده است.
همانگونه که می دانید در زبان تازی گاهی ( ه ) و ( ة ) به یکدیگر دگرگون می شوند وهمچنین ال از حروف اضافه در زبان عربی میباشد، بنابراین سنگ سیاه تکه ای از بت الله (اللة) می باشد که از سال ها پیش از اعراب وحشی بیابانگرد به یادگار مانده و مسمانان هر ساله برای پرستش بت الله یا اللات به سرزمین تازیان می روند و آن را می ستایند، بی آنکه بدانند پروردگار راستین آن چیزی نیست که در صحرای عربستان در پی آن می گردند
از آداب و رسوم تازیان دوران جاهلیت این بوده که هر از چند گاهی حیوانات و گاه فرزندان خود را به پای آن بت ها (خدایان دروغین) قربانی می کردند و گاهی اوقات خون آنها را میخوردند. همانگونه که می دانید تازیان فرزندان پسر را بیشتر از فرزندان دختر دوست می دارند و نمونه های آشکار آن زنده به گور کردن دختران تازیان دوران جاهلیت، کتک زدن زنها،خرید و فروش زنها، و ...
در این هنگام « عبدالمطلّب » ( بنده ی بت مُطلّب: پدر بزرگ حضرت محمد) نذر کرده بود که اگر ده فرزند پسر به دنیا بیاورد، یکی از آنان را سر می برد و فدای بت اللات می کند! و چون ده پسر به دنیا آورد میانشان قرعه انداخت که کدامیک را سر ببرد و قرعه به نام « عبدالله » ( پدر محمد ) در آمد.عبدالمطلب دست عبدالله را گرفت و به کعبه (بتکده) برد که او را سر ببرد. خانواده عبدالمطلب از جایگاه های خود برخاستند و گفتند: یا « عبدالمطلب » (ای بنده ی بت مطلب) ماذا تفعل؟ (چکار می کنی؟)پاسخ داد: او را سر می برم! قریشیان و فرزندان « عبدالمطلب » گفتند: نباید او را سر ببری ... بنابراین ده شتر به او دادند تا به جای « عبدالله » سر بریده شود » ( تاریخ طبری صفحه ی 796 )
واقعا جای تفکر است!!؟ که حتی پدر پیامبر اسلام هم از قربانیان نجات یافته ی بت های قریش باشد؟!
بعد از اسلام همین بت پرستی با شیوهای جدیدتری ادامه پیدا کرد(منظور از شیوهای جدیدتر یعنی همان بت پرستی و خدا پرستی که حضرت محمد از کتاب تورات دزدیده بود)
پس شایسته است در گفتارمان از کلماتی مانند انشاءالله که از واژه کثیف الله( بت لات) در آن بکار رفته دوری کرده و نام خدای واحد حقیقی (یهوه خدای اسرائیل) را بکار ببریم
امروزه میلیون ها مسلمان از سراسر دنیا برای چرخیدن به دور این بتخانه کثیف (کعبه) و پرستش بت « الله » میلیاردها دلار به صندوق عربستان سعودی می ریزند و در روزگاران قدیم نیز چون امروز، بتخانه ی کعبه (بت کده ی مکعب شکل) درآمد هنگفتی برای اعراب وحشی داشت

Thursday, March 26, 2009

چهره واقعی امام علی



Imam Ali True Painting By Arab Historians
عکسی واقعی از امام علی که توسط یک جهانگرد اروپایی کشیده شده